تصفیه فاضلاب کارخانه فرآوری گوشت

 تصفیه فاضلاب کارخانه فرآوری گوشت یکی از ضروریات حفظ محیط زیست از ورود مستقیم این فاضلاب است. صنعت گوشت يكي از بزرگترين توليد كنندگان پسماند آلي در بين صنايع توليد كننده مواد غذايي است. تعريف گوشت عبارت است از محصول توليدي از كليـه حيواناتي نظير گوساله ها، گاوها،گوسفندان و ساير گوشت هايي كه در مجموعه طيور قرار نمي گيرد. اين گوشت ها به گوشت قرمز نيز معروف هستند. اين تعريف همچنين محصولاتي نظير غذاهاي پخته شده و ادويـه زده شده و غذاهاي دودي را نيز شامل مي شود. كل گوشت توليدي در جهان حدود 143 ميليون تن در سال است.

تصفیه فاضلاب کارخانه فرآوری گوشت
تصفیه فاضلاب فرآوری گوشت

اولين مرحله توليد گوشت در كشتارگاه اتفاق مي افتد كه چند فعاليت مشترك روي گوشـت اتفـاق انجـام مي شود. اين فعاليت ها شامل نگهداري حيوانات براي كشتار، بي حس كردن، سـربريدن، تخليـه شـدن خـون، حذف پوست و مو، تخليه امعاء و احشاء، حذف فضولات، شستشـوي لاشـه، مرتـب كـردن و حـذف ضـايعات گوشت، بسته بندي و لفاف كشي گوشت هستند. كارهاي ثانويه اي نيز ممكن است روي گوشت انجام شود كه شامل خرد كردن، بي استخوان كردن، چرخ كـردن، تبـديل بـه محصـولاتي مثـل محصـولات دودي، توليـد سوسيس، كالباس،همبرگر و محصولاتي از اين نوع مي باشند.

روش هاي كمينه سازي آب برای تولید کمتر فاضلاب شامل:

  • استفاده از نازل هاي اسپري آب براي شستشوي لاشه كه ميزان آب مصرفي را تا 20 %كاهش ميدهد؛
  • استفاده از سيستم هاي كندانسه كننده بخار آب در تانك آب جوش براي حذف مو و سم؛
  • بستن قطع كننده هاي سريع روي شيلنگ هاي شستشو؛
  • استفاده از پاك كننده هاي مناسب؛
  •  استفاده مجدد از آب هاي زلال (مثل آب سيستم خنك كننده چيلر) براي شستشو

خصوصیات فاضلاب

پساب ناشي از كشتارگاه ها و بسته بندي گوشت حاوي بار بالايي از جامدات، مواد شـناور (چربـي)، خـون، فضولات و تركيبات گوناگون آلي ناشي از پروتئين ها است. تركيب فاضلاب ها تا حد بسيار زيادي به نوع محصول توليدي، تأسيسات خط كشتار و فرايند توليد گوشت بستگي دارد.

در اين مراحل انواع تركيبات آلي قابل تجزيه بيولوژيكي كه عمدتاً چربي و پروتئين هستند به دو صورت معلق و محلول توليد مي گردند. اين فاضلاب از نظر اكسيژن مورد نيـاز بيوشـيميايي BOD ،اكسـيژن مـورد نيـاز شيميايي COD ،جامدات معلق SS ،نيتروژن و فسفر در مقايسه با فاضلاب شـهري بسـيار قـوي تر اسـت.

می توان فاضلاب توليدي در کارخانه فرآوری گوشت را به چهار رده تقسيم كرده است. اين چهار رده شامل:

  • فاضلاب حاوي فضولات و مواد دفعي
  • فاضلاب عاري از فضولات و مواد دفعي – حاوي مقادير گريس بـالا
  • فاضـلاب عاري از فضولات و مواد دفعي – حاوي مقادير كمي گريس
  •  آب تميز

فرآیند تصفیه فاضلاب کارخانه فرآوری گوشت

درجه تصفيه فاضلاب به خصوصيات كيفي پساب قابل دفع به محيط زيست بستگي دارد. فاضلاب هايي كـه مستقيماً به داخل سيستم فاضلاب رو دفع مي گردند نسبت به آنهايي كه به منابع آب دفع مي گردند، نيـاز بـه تصفيه كمتري دارند. در اتحاديه اروپا تخليه مستقيم بايستي استانداردهاي تخليه فاضلاب را تأمين نمايد.

واحدهاي لازم براي تصفيه فاضـلاب كشـتارگاه هاي حيوانـات و ماكيـان شـامل:

آشـغالگيري در سـايزهاي مختلف، حوض متعادل سازي، شناورسازي با هواي محلـول و تصـفيه بيولـوژيكي ( بی هوازی – هوازی ) هسـتند.

كمينه سازي فاضلاب

 همان گونه كه قبلاً اشاره شد اصولاً كل بار پسماند توليدي در يك كشتارگاه به نوع و تعداد دام كشتار شده در آن بستگي دارد. تقسيم اين بار به دو نوع پسماند جامد و مايع به ميزان زيادي به نوع و نحوه عمليات بهره برداري بستگي دارد. به هر حال راه هايي براي به حداقل رسانيدن فاضلاب و ميزان بار آلودگي وجود دارد.

كمينه سازي را مي توان با كاهش زمان نگهداري دام ها در آغل از طريق تنظـيم يـك تقـويم كـاري بـراي تحويل حيوانات به كشتارگاه آغاز نمود. اجراي بتن كف با شيب 60:1 به همراه ايجاد زهكش درهنگام طراحي و ساخت آغل ها و انتقال فاضلاب توليدي از طريق زهكشي به تانك ذخيره سازي واقع در كف نيز باعث كاهش آب مورد نياز براي شستشوي كف در نتيجه كاهش فاضلاب توليدي مي گردد.

البته يك گزينه مناسب بـراي كاهش فاضلاب توليدي، جمع آوري و دفع پهن حيوانات بصورت پسماندهاي جامد قبـل از شستشـوي كـف است كه باعث كاهش نياز به آب براي شستشوي آغل ها مي گردد. در كشتارگاه، شستن لاشه ها معمولاً بيش از 80 %كل آب مصرف شده در مراحل اوليه كشتار را شامل مي شود. خـون يكـي از مهم تـرين عوامـل تشـكيل دهنده بار آلي است كه داراي COD حدود mg/L 400000 بوده و شستشوي خـون موجـود در كـف سـالن كشتار باعث بالا رفتن بار آلي فاضلاب توليدي مي گردد.

فرايندهاي تصفيه فاضلاب

 درجه تصفيه فاضلاب به خصوصيات كيفي پساب قابل دفع به محيط زيست بستگي دارد. فاضلاب هايي كـه مستقيماً به داخل سيستم فاضلاب رو دفع مي گردند نسبت به آنهايي كه به منابع آب دفع مي گردند، نيـاز بـه تصفيه كمتري دارند. در اتحاديه اروپا تخليه مستقيم بايستي استانداردهاي تخليه فاضلاب را تأمين نمايد. واحدهاي لازم براي تصفيه فاضـلاب كشـتارگاه هاي حيوانـات و ماكيـان شـامل آشـغالگيري در سـايزهاي مختلف، حوض متعادل سازي، شناورسازي با هواي محلـول و تصـفيه بيولـوژيكي هسـتند. در تصـفيه خانـه كشتارگاه هاي كوچك، واحد نيتريفيكاسيون و در تصفيه خانه كشتارگاه هـاي بـزرگ واحـد نيتريفيكاسـيون- دنيتريفيكاسيون لازم است.

تصفیه اولیه

حذف گريس اولين مرحله تصفيه فاضلاب كشتارگاه است كه در تمام تصفيه خانه هاي فاضـلاب وجـود دارد. در بعضي از موارد در سيستم زهكشي و جمع آوري فاضلاب چربي گير قرار مـي گيـرد و بـدين ترتيـب قسمتي از كار تصفيه خانه كاهش مي يابد. در مواردي كه قرار است حذف چربي فقط در تصـفيه خانـه انجـام شود، اين كار به دو صورت قابل انجام است. اين دو روش عبارت از:

  • استفاده از يك مخزن بافل دار
  • استفاده از روش شناور سازي با هواي محلول (DAF )هستند.

حداقل زمان ماند در يك چربي گير معمولي 30 دقيقه است، اما هيچ گاه نبايستي زمان ماند بيش از 1 ساعت گـردد. چربي هـا بـا سـرد شـدن درون مخـزن منعقـد مي گردند. پس از آن جداسازي اين جامدات در حوضچه هاي بافل دار و در اثر شناور سازي طبيعي انجام شده و سپس توسط كفاب گير از سطح حوضچه جمع آوري مي گردند.

در فرايند DAF قسمتي از پساب تصفيه شده از پايين دست جريان به واحد DAF برگشت داده مي شود. جريان برگشتي براي چند دقيقه در يـك مخـزن تحت فشار نگهداري و براي اشباع شدن از هوا در آن اختلاط صورت مي گيرد. سپس به واحـد DAF اضـافه شده كه در اين نقطه با فاضلاب تصفيه نشده مخلوط مي گردد. چون فشار در اين نقطه صفر مي گردد،هـوا از محلول خارج شده و حباب هاي ريزي ايجاد مي نمايد. اين حباب هاي ريز به گلبول هاي چربي و روغـن چسـبيده و باعث صعود آنها به سطح شده و در مرحله بعدي از سطح جمع آوري و حذف مي گردند.

فرايند شناورسازي به ميزان آزاد شدن هوا از جريان سيال اشباع در زمان كاهش فشار تا حـد اتمسـفريك بستگي دارد. طبيعت آزاد شدن نيز مهم است بطوري كه حباب ها بايسـتي ابعـاد ثـابتي داشـته (بزرگتـر از 130 ميكرون نباشند) و به تعدادكافي وجودداشته باشند، بطوريكه بستري از حباب هوا در مخزن تحت فشار ايجاد نمايند.

در عمل، حباب هاي ايجاد شده يك لايه آب سفيد رنگي در مخزن ايجاد مي كنند. راندمان اين فرايند به اندازه حباب ها، غلظت چربي و روغني كه بايستي جدا گردند، دانسيته ذرات، مقـدار گـاز تحـت فشـار و شـكل هندسي مخزن بستگي دارد.

شناور سازي با هواي محلول يك واحد عملياتي مناسب براي تصفيه فاضلاب كشتارگاهي است. زيـرا اين فرايند براي حذف چربي از فاضلاب در مدت زمان كوتاهي(30-20 دقيقه) مؤثر اسـت و بـدين ترتيـب از اسيدي شدن محيط فاضلاب جلوگيري مي كند.

استفاده از مواد شـيميايي رانـدمان حذف آلودگي در واحد DAF را بهبود ميبخشد. معمـولاً از كلـرور فريـك بـراي ترسـيب پـروتئين اسـتفاده مي شود. همچنين در فرايند انعقاد از پليمرها بعنوان كمك منعقد كننده استفاده مي گردد. گزارش شده كه با تنظيم pH به كمك اسيد سولفوريك نيز مي توان در بعضي از كشتارگاه ها پروتئين ها را با ترسيب حذف نمود. زماني كه واحد DAF در 5/4-pH4 بهره برداري گردد بدون اضافه كردن مواد شيميايي، حذف چربي بهبـود مي يابد، اما چنين فرايندي نيز به اسيد نياز دارد.

با توجه به مطالب فوق اين ذهنيت ايجاد مي شود كه هر چند مي توان با استفاده از انعقاد و لخته سازي بار آلي و جامدات را در اينگونه فاضلاب ها كاهش داد، اما با اين كار مواد مغذي نيز كاهش يافته و فرايند بيولوژيكي كه بعد از آن قرار خواهد گرفت دچار مشكل خواهد شد.

در بسياري از تصفيه خانه هاي موجود براي تصفيه اينگونه فاضلاب ها ترتيب قرارگيري واحدها شامل يك واحد آشغالگيري و يك واحد ته نشيني است. در واحد آشغالگيري معمولاً ذرات ريز با انـدازه بـين 0/3-0/6 mm  حذف مي گردد.

 اين واحد ممكن است بصورت مكانيكي، ارتعاشي و يا دستي تميز گردد. واحد آشغالگير بـراي حذف ذراتي مثل مو، ريزه هاي گوشت و جامدات حاصل از تخليه احشاء داخلي مثل روده و نگـاري حيوانـات كشتار شده و جامدات شناور مي باشد. آشغالگير با اندازه مش 20 مشـكلات بهـره برداري كمتري ايجاد مي كند اما بايستي براي تميز كردن آن از روش مناسبي استفاده گـردد. بهتـرين روش براي تميز كردن اينكونه آشغالگيرها تميز كننده هاي برسي هستند.

ذرات معلق ريزتر در واحدهاي ته نشيني كه ممكن است چهار گوش يا استوانه اي باشند حذف مي گردند. انـدازه و طراحـي حـوض تـه نشـيني بطـور گسترده اي متغير است.

استفاده از تانك هاي عميق افت فشار زيادي ايجاد مي نمايد و براي جلوگيري از اين اتفاق نياز به خاكبرداري است. بدين دليـل در طراحي هاي جديد استفاده از حوضچه هاي استوانه اي و يا مدور بيشتر مورد توجه طراحان است. معيار طراحي براي حوضچه هاي ته نشيني براي تصفيه فاضلاب صنايع كشتارگاهي بار سطحي اسـت.

با توجه بـه مطالـب فـوق نتيجـه گيـري مـي شـود كـه خصوصـيات فاضـلاب كشتارگاهي با توجه به شيفت هاي كاري متغير است و براي جلـوگيري از مشـكلات احتمـالي در كـار تصـفيه فاضلاب بايستي يك واحد متعادل سازي پيش بيني گردد. حوض متعادل سازي بايستي به حدي بزرگ باشد كه گنجايش حجم فاضلاب توليدي يك دوره 24 ساعته را داشته باشـد. بـراي طراحـي كـوچك ترين حـوض متعادل سازي كه از لحاظ اقتصادي نيز مقرون به صرفه باشد نياز به اطلاعات جامعي از تغييرات فاضـلاب در طي يك روز است. اين اطلاعات معمولاً در دسترس نيست. بنابراين حجم حوض متعادل سـازي معمـولاً بـر مبناي دو سوم جريان فاضلاب روزانه است.

تصفيه ثانويه

تصفیه ثانویه براي كمك به كاهش BOD باقيمانده در فاضلاب بعد از تصفيه اوليـه انجـام مـي شـود. ايـن تصفيه اساساً براي حذف مواد محلول است. تصفيه ثانويه ممكن است فيزيكو شيميايي يا بيولوژيكي باشد امـا براي تصفيه فاضلاب صنعت گوشت فرايند بيولوژيكي مطلوب تر است.

تصفيه ثانويه فيزيكي شيميايي

 تصفيه فيزيك و شيميايي به دليل قيمت بالاي مواد شيميايي مورد نياز و توليد حجم زيادي لجن معمول نيست. اما راندمان آنهـا خـوب بـوده اسـت.

با استفاده از نمك هاي آهن و آلومينيم مي توان BOD و رنگ فاضلاب را بطور معني داري كاهش داد. تصفيه شيميايي همچنين براي حذف فسفر از فاضلاب صنايع كشتارگاهي بكار رفته است. فرايندهاي شيميايي در نهايت به عمليـات فيزيكي مثل ته نشيني و يا يك واحد DAF وابسته اند. با استفاده از اين روش همراه با يك واحد آبگيري لجن مي توان به پسابي با كيفيت خوب و كيك لجن با حـداقل محتـواي آب نائل شد.

تصفيه بيولوژيكي

 با استفاده از تصفيه بيولوژيكي ميتوان 90 %بار آلي فاضلاب هاي كشتارگاهي را حذف نمود. سيستم هايي كه معمولاً در تصفيه اينگونه فاضلاب ها بكار مي روند شامل لاگونها (هوازي و بـي هـوازي)، لجـن فعـال متعـارف، هوادهي ممتد، استخرهاي اكسيداسيون، راكتورهاي ناپيوسته متوالي و هضم بي هوازي مي باشند.

 يك سري از فرايندهاي بيولوژيكي بي هوازي كه به دنبال آنها يك فرايند هوازي قرار دارد، يك روش اقتصادي براي كاهش متوالي BOD است. اين واحدها را مي توان بطور مستقل و جدا از هم نيز براي تصفيه اينگونـه فاضـلاب ها بكـار گرفت. همانگونه كه در بالا اشاره شد، فاضلاب هاي كشتارگاهي از لحاظ بار آلي متغير بوده كه اين تغييرات بـه عوامل زيادي بستگي دارند. اما براي يك نوع حيوان، اين تغييرات اصولاً به مقدار آب بكار رفتـه در كشـتارگاه بستگي دارد. زيرا اصولاً بار آلي توليد شده به ازاي وزن زنده هر حيوان ذبح شده كه معمـولاً بصـورت BOD بيان مي شود، ثابت است. بنابر اين هر چقدر كشتارگاه در مصرف آب اقتصادي تر عمل نمايد بار آلي فاضـلاب بالاتر بود است. مقدار بار آلاينده اي آلي قابل تجزيه بيولـوژيكي در انتخـاب سيسـتم تصـفيه فاضـلاب داراي اهميت بالايي است.

براي حذف BOD با استفاده از يك روش بيولوژيكي هوازي به يك دستگاه تأمين اكسيژن نياز است. ميزان اكسيژن موردنياز با ميزان بار آلي كه بايستي حذف شود متناسب است. هرچقدر BOD بالاتر باشد، هزينه تصفيه بالاتر خواهد بود. برخلاف فرايندهاي هوازي، فرايندهاي بي هوازي براي حـذف BOD بـه اكسيژن نياز ندارند و بخش قابل تجزيه بيولوژيكي فاضلاب توسط فرايند بي هوازي به محصولات پاياني گازي از قبيل متان و دي اكسيد كربن تبديل مي شوند.

براي حذف BOD با استفاده از يك روش بيولوژيكي هوازي به يك دستگاه تأمين اكسيژن نياز است. ميزان اكسيژن موردنياز با ميزان بار آلي كه بايستي حذف شود متناسب است. هرچقدر BOD بالاتر باشد، هزينه تصفيه بالاتر خواهد بود. برخلاف فرايندهاي هوازي، فرايندهاي بي هوازي براي حـذف BOD بـه اكسيژن نياز ندارند و بخش قابل تجزيه بيولوژيكي فاضلاب توسط فرايند بي هوازي به محصولات پاياني گازي از قبيل متان و دي اكسيد كربن تبديل مي شوند.

تصفيه بي هوازي

 هضم بي هوازي يك روش مناسب و پذيرفته شده براي تصفيه فاضلاب هاي صنعت گوشت است. فرايندهاي بي هوازي در شرايط عدم وجود اكسيژن مورد بهره برداري قرار گرفته و محصـولات نهـايي آنهـا مخلـوطي از گازهاي متان و دي اكسيد كربن و مقداري لجن تثبيت شده است. هضم بي هوازي مواد آلي بـه متـان و دي اكسيد كربن يك فرايند بيولوژيكي و شيميايي پيچيده است كه داراي سه مرحله،هيدروليز، اسيدزايي و متان زايي است.

در طي مرحله اول، تركيبات پيچيده به تركيبات مياني با وزن مولكولي كوچكتر تبديل ميگردنـد. در مرحله دوم باكتريهاي استوژنيك، اين تركيبات مياني را به اسيدهاي آلي و نهايتاً از طريق فاز متانوژني به متان و دي اكسيد كربن تبديل مي كنند. اين سيستم ها براي نواحي بـا جمعيت متراكم كه زمين مورد نياز كم بوده، بدليل ايجاد بوهاي نامطبوع مناسب نيستند. استفاده گسترده از لاگون هاي بي هوازي در تصفيه فاضلاب كشتارگاهي نشان مي دهد كه اين سيستم هـا بـدليل رانـدمان قابـل قبول در كاهش BOD و به حداقل رسيدن هزينه هاي سـاخت و بهـره بـرداري روش مناسـبي بـراي تصـفيه اينگونه فاضلاب ها مي باشند.

يك لاگون بي هوازي شامل يك بركه احداث شده در زمين است كه عمق آن بين 5-3 متر و زمان ماندي بين 15 -5 روز ايجاد مي نمايد. در بيشتر موارد دو بركه بصورت سري و يا موازي ايجاد و مورد بهـره بـرداري قرارگرفته و در بعضي اوقات به يك بركه هوازي متصل مي گردند.

 بركه ها فاقد همزن مكانيكي بوده و اختلاط در آنها توسط صعود گازهاي توليدي و اختلاط سطحي توسط جريانات جوي انجام مي شود.

در موردهوادهي توسط جريانات سطحي هوا بايستي توجه داشت كه براي جلوگيري از ايجاد بوهاي نامطبوع ناشي از فرايند بي هوازي تا حد امكان سطح بركه به حداقل برسد. فاضلاب خام از نزديك كف بركه وارد شده و براي جلـوگيري از ايجاد اتصال كوتاه از نزديك سطح بركه خارج مي گردد. بركه هاي بي هـوازي يـك گزينـه اقتصـادي بـراي تصفيه اينگونه فاضلاب هاي قوي محسوب مي گردند. ميزان حذف BOD در اين سيستم ها متغير بوده، هر چند در بعضي موارد نتايج عالي در حذف شاخص هاي آلودگي داشته اند. در موارد گزارش شده حذف BOD ،COD و TSS بترتيب 97 ،%95 %و 96 %بوده است.

لاگون بي هوازي داراي پتانسيل ايجاد مشكلاتي مثل انتشـار گازهـا اسـت. در نتيجـه تجزيـه مـواد آلـي فاضلاب، گازهاي متان و دي اكسيد كربن توليد مي شود. اين گازها وارد شـده اتمسـفر و در انتشـار گازهـاي گلخانه اي در اتمسفر نقش به سزايي دارند.

 گاز متان پتانسيل گرمايش هوا به ميزان 25 برابر دي اكسيد كربن را دارد. ساير گازهاي انتشار يافته از اين بركه ها گازهاي بد بـو مثـل سـولفيد هيـدروژن و آمونيـاك هسـتند.

لاگون هاي بي هوازي با يك لايه رويه غليظ و گريس در روي سطح مورد بهره برداري قرار مي گيرند تا از ورود اكسيژن به درون فاز مايع جلوگيري نموده و گرما در راكتور حفظ و ذخيره شـود. همچنـين از انتشـار بـو در محيط اطراف جلوگيري مي نمايد. بنابراين بايستي تا حد امكان از ايجاد شكستگي و بريدگي در رويه جلوگيري كرد. يكي از مواردي كه باعث ايجاد شكستگي در اين لايه مي گردد، ايجاد طغيان در جريان فاضلاب ورودي به اين سيستم است. ايجاد بو در اثر انجام فرايندهاي بي هوازي داراي تاريخچه طولاني است.

با توجه به نتايج بدست آمده از راكتورهاي بي هوازي در سراسر جهان، فرايندهاي بي هوازي گرانقيمت بوده و بهره برداري از آنها نياز به تكنولوژي هاي بالايي دارد. فيلترهاي بي هوازي براي تصفيه فاضلاب كشتارگاهي بكار گرفته شده اند. در ايـن سيسـتم هـا بـدليل وجـود بسـتر (مـديا) و كلـونيزه شـدن ميكروارگانيزم ها بر روي بستر و ايجاد بيوفيلم، زمان ماند ميكروبي طولاني است.

 بـرخلاف فيلترهـاي هـوازي متعارف، فيلترهاي بي هوازي بصورت جريان رو به بالا و بستر مستغرق بهره برداري مي گردند. چون فيلترهاي بي هوازي حاوي يك بستر حمايتي هستند، احتمال گرفتگي فضاي خالي بين مواد تشكيل دهنده مديا وجود دارد. بنابراين براي جلوگيري از اين مشكل بايستي ابتدا فاضلاب مورد پيش تصـفيه قـرار گرفتـه و جامـدات معلق، چربي، روغن و گريس از آن جدا گردد.

راكتور بستر لجن بي هوازي با جريان رو بـه بـالا (UASB )اسـت. ايـن راكتـور اصـولاً بسـتر گسـترده اسـت كـه از ميكروارگانيسم هاي بي هوازي، شامل ميكروارگانيسم هاي متان ساز كه گرانول هاي متراكم را بوجود مـي آورنـد، تشكيل شده است. در مورد مكانيسم بوجود آمدن اين گرانولها هنوز اطلاعات كاملي وجـود نـدارد امـا نقـش اصلي در بهره برداري مناسب از فرايند را آنها بعهده دارند.

 جريان فاضلاب ورودي به راكتور از درون گرانول هاي بستر لجن بي هوازي به طرف بالا است و با عبور جريان فاضلاب از درون آنها، اين گرانول ها بالا آمده اما بدليل اينكه داراي سرعت سقوطي بالاتراز سرعت جريان رو به بالاي فاضلاب ورودي هستند، به سطح بستر برگشته و به حجم بستر مي افزايند. بدين ترتيب زمان ماند لجن طولاني مي گردد و دانسيته بالايي از بيومس نسبت به حجم راكتور بوجود مي آيد و مي تواند در زمان ماند هيدروليكي كوتاه بهره برداري گردد.